فراگیری طلاق عاطفی در تحصیل کرده های ایرانی
هر سال حدود 130 هزار طلاق ثبت می شود. اکنون برخی مسئولان می گویند زوجهای تحصیل کرده ایرانی به جای ثبت طلاق و مشکلات بعد از آن، از همدیگر جدا زندگی می کنند.
امیدسلیمی بنی: نوع جدیدی از جدایی در طبقات تحصیل کرده ایران فراگیر شده است. این را رئیس مرکز سلامت خانواده وزارت بهداشت می گوید. به گفته نسرین تهرانی، زوجهای تحصیلکرده ترجیح می دهند بهجای طلاق زندگی جداگانه را انتخاب میکنند.
این در حالی است که در روزهای گذشته، آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد سالانه نزدیک به 130 هزار طلاق در ایران، ثبت می شود.
اکنون، یکی از مقامات رسمی وزارت بهداشت می گوید میزان جداییهای به وجود آمده در کشور، بیش از این میزان است، زیرا افراد بین افراد تحصیلکرده، جدایی بیشتر از طلاق دیده میشود.
در این نوع زندگی هرکس زندگی خود را دارد و فقط ظاهر را حفظ میکند.
رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت نگرانی مقامات رسمی را از برهم خوردن نظم سنتی نهاد خانواده اینطور بیان می کند: "اگر هرکدام از حیطههای مشکلات و آسیبهای اجتماعی را بررسی کنیم به موضوع خانواده میرسیم. متأسفانه در حال حاضر در افراد تحصیلکرده جدایی بیشتر از طلاق دیده میشود و این افراد زندگی خود را به این گونه اداره میکنند که فقط ظاهر را حفظ میکنند ولی هرکس برای خود زندگی میکند."
طلاق عاطفی بهتر است یا طلاق رسمی؟
در مضرات طلاق، بسیار گفته و نوشته اند. از آسیب دیدن فرزندان طلاق در زندگی آینده گرفته تا افزوده شدن به آمار زنان بی سرپرست و خودسرپرست که تبعات اجتماعی خاص خود را دارد. با این حال، کارشناسان معتقدند در صورتی که زوجین از لحاظ ادامه زندگی مشترک به نتیجه ای نرسیدند، بهتر است به صورت رسمی از یکدیگر جدا شوند.
تهرانی دراین باره توضیح می دهد: "هزینههای جدایی و آسیبهایی که این خانواده به خود و فرزندانشان میزنند بسیار بیشتر از طلاق است و این افراد به خاطر اینکه مردم از دور زندگی آنها را خیلی خوب و موفق میبینند نمیخواهند پاسخگوی نگاههای مردم باشند. لذا زندگی را به هر نحوی که ممکن است نگه میدارند."
به عبارت دیگر، کارشناسان حوزه خانواده نیز به این ضرب المثل قدیمی معتقند که "مرگ یک بار، شیون هم یک بار." و طلاق عاطفی با وجود جدا زندگی کردن زن و مرد، دردسرهای بیشتری از طلاق سنتی دارد. ولی چرا جهان برای یک زن و مرد که پیوند خانوادگی بسته اند، این قدر تنگ می شود که تحمل زیستن با یکدیگر در زیر یک سقف را از دست می دهند؟ آن هم زن و مردی که آموزشهای رسمی فراوانی درباره زندگی و رشته تحصیلی خود دیده اند؟
تهرانی در این باره معتقد است:" در این زندگی هر دو فرد افراد خوبی محسوب میشوند اما علم کنار هم زندگی کردن را ندارند و در واقع مانند شطرنجی است که نتوانند مهرههای آن را به درستی حرکت دهند. لذا بازی به هم میخورد."
رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت با بیان اینکه طلاق نیز در جامعه آسیبهای زیادی را به بار خواهد آورد، درباره هزینه های پنهان طلاقهای عاطفی و سنتی می گوید: "به عنوان مثال این سؤال وجود دارد که زنها بعد از اینکه از شوهرشان طلاق گرفتند چه نهادی در سطح جامعه برای حمایت از آنها وجود دارد یا چه جایی است که اشتغال آنها را تأمین کند و همین طور مردها پس از اینکه از همسرشان جدا شدند چه میکنند اینها هزینههای پنهانی است که در جامعه وجود دارد و دیده نمیشود."
گویا باید مسئولان مربوط به آمار و ارقام، عدد دیگری را نیز به 130 هزار طلاق سالانه ثبت شده در جامعه اضافه کنند، عدد و رقمی که اندازه و حجم آن هرگز مشخص نمی شود و به همین نسبت، هزینه های نهانی آن هم زمانی آشکار می شود که جامعه در معرض از دست دادن مهمترین نهاد خود قرار می گیرد: خانواده سالمی که این روزها کیمیاست!
|