پایان غمبار زندگی دختری که بدلیل اعتیاد خانواده اش ، تن به صیغه شدن داد |
پرستاران بیمارستانی در رباطکریم اول تیر سال 90 باخبر شدند زنی جوان که آثار ضربوجرح روی بدنش مشهود است فوت شده و فردی که خود را شوهر او معرفی میکرد بیمارستان را ترک کرده است.اطلاعات اولیه که ماموران به دست آوردند نشان میداد مقتول زنی 26 ساله به نام سمیرا است که او را در حالت بیهوش به بیمارستان رساندهاند. یکی از مسوولان بیمارستان وقتی در برابر سوالات ماموران قرار گرفت، گفت: «ساعاتی قبل مردی جوان سمیرا را به بیمارستان آورد. او این زن را روی دستانش گرفته بود و میگفت دارو خورده است ما بلافاصله وضعیت سمیرا را بررسی کردیم علایم حیاتی نداشت با این حال تلاش خود را برای احیای او آغاز کردیم که فایدهای نداشت و قلبش از کار افتاده بود.»وی گفت: «مردی که سمیرا را آورده بود گفت شوهر اوست و همسرش مقدار زیادی قرص دیازپام خورده و احتمالا قصد خودکشی داشته است. سپس از بیمارستان فرار کرد. او هیچ تلفن یا مشخصاتی از خود باقی نگذاشت. البته ما در خون این زن موادمخدر هم پیدا کردیم و فکر میکنیم او اعتیاد نیز داشته است.» یکروز بعد از اینکه پزشکیقانونی جسد سمیرا را تحویل گرفت مادر این دختر به پلیس مراجعه کرد و گفت از طریق همسایهها در جریان بیمارشدن دخترش قرار گرفته است. او گفت: نمیدانم این اتفاق چطور افتاده است اما از کسی شکایتی ندارم و احتمال اینکه دخترم خودکشی کرده باشد بسیار زیاد است. فرضیه خودکشی توسط خانواده مقتول در حالی مطرح شد که پزشکیقانونی در اظهارنظر خود عنوان کرد زن جوان بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است. به این ترتیب مادر سمیرا خواستار شناسایی قاتل فرزندش شد. او در توضیح زندگی دخترش گفت: سمیرا وقتی نوجوان بود ازدواج کرد و در حالیکه یک پسر داشت شوهرش او را طلاق داد. دخترم شغلی نداشت و نتوانست پسرش را پیش خودش نگه دارد و شوهرش او را گرفت. سمیرا بعد از این جدایی با مرد دیگری ازدواج کرد. زندگیاش با او هم دوام نداشت و از هم جدا شدند. دخترم معتاد شده بود و دیگر نمیشد کاری برایش کرد. وقتی بازپرس از این زن پرسید چرا دخترش را در نوجوانی شوهر داده است، گفت: شوهرم بهخاطر موادمخدر در زندان بود. وقتی به خواستگاری سمیرا آمدند من هم مجبور شدم او را شوهر بدهم. وی ادامه داد: دخترم بعد از دومین طلاق به خانه ما آمد. خیلی با هم مشکل داشتیم او مرتب از خانه بیرون میرفت. نمیدانستم باید چه کنم، پدرش همچنان در زندان بود و برادرش هم بهخاطر مواد بازداشت شده بود. سمیرا هرروز بدتر میشد، اول کراک میکشید و بعد به سمت شیشه رفت. به خاطر اختلافاتی که داشتیم کمتر دخترم را میدیدم اما حالا خواستار مجازات قاتل هستم. خواهر سمیرا هم توانست اطلاعات مفیدی را به ماموران بدهد. او گفت: این اواخر خواهرم با جوانی به نام رضا ارتباط داشت. او بیشتر روزها در خانه رضا بود. یک شب قبل از حادثه خواهرم به خانه آمد و بعد هم گفت رضا با او تماس گرفته و گفته برای وثیقه برادرمان میتواند کاری بکند و آنها باهم رفتند بعد از آن دیگر خواهرم برنگشت. رضا با توجه به گفتههای خواهر سمیرا شناسایی و بازداشت شد. او گفت اتهام قتل را قبول ندارد. وی در دومین بازجویی قبول کرد سمیرا روز مرگش همراه او بوده. رضا ادعا کرد: من سمیرا را نکشتم. او قرص خوابآور خورد و بعد هردو خوابیدیم وقتی بیدار شدم دیدم حالش خوب نیست بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. متهم درباره نحوه آشناییاش با سمیرا گفت: دختری بهنام ریحانه را دوست داشتم. دوبار به خواستگاری رفتم اما با این ازدواج مخالفت کردند خیلی غمگین بودم از سمیرا خواستم کمکم کند تا بتوانم با ریحانه ازدواج کنم. بعد فهمیدم این زن عاشقم شده، او خیلی به من وابسته شده بود. صیغهاش کردم تا دوباره دچار شکست عشقی نشود. او بیشتر روزها در خانه من بود و روز حادثه باز هم سراغم آمد. میخواست با من صحبت کند اما سر موضوعی با هم دعوا کردیم. آنقدر عصبانی شدم که او را کتک زدم. درگیری طولانی شد. او فریاد میزد و کمک میخواست. من هم دستم را روی دهانش گذاشتم، تقلا میکرد، مجبور شدم با یک دستم دهان و با دست دیگرم گلویش را بگیرم و فشار بدهم که همین باعث مرگش شد. او گفت: او چشمانش را باز و بسته کرد وقتی مطمئن شدم زنده است او را به بیمارستان بردم و بعد هم از ترس فرار کردم. پرونده با صدور کیفرخواست علیه متهم برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و رضا بهزودی پای میز محاکمه میرود. |
URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/58196/پایان-غمبار-زندگی-دختری-که-بدلیل-اعتیاد-خانواده-اش-،-تن-به-صیغه-شدن-داد/ |