رای شماره 538 هیات عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال دستور اداری

رأی شماره 538 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال دستور اداری شماره 38764/5030 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی مبنی بر برخورداری از حقوق وظیفه و مستمری برای فرزندان اناث بیمه‌شدگان، مستمری‌بگیران بازنشسته، ازکارافتاده کلی و متوفی که به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف افراد تحت پوشش قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده‌اند از تاریخ تقاضا

شماره هـ/90/118 
تاریخ دادنامه: 13/8/1392       شماره دادنامه: 538        کلاسه پرونده: 90/118
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی: خانم فخری منشیان مطلق به وکالت از خانم ویکتوریا رفیعی

موضوع شکایت و خواسته: ابطال دستور اداری شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی

گردش‌کار: خانم فخری منشیان به وکالت از خانم ویکتوریا رفیعی به موجب دادخواستی ابطال دستور اداری شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی را خواستار شده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است که:

«با سلام و با تقدیم وکالتنامه موکل به استحضار می‌رساند:

سازمان تأمین اجتماعی به موجب دستور اداری شماره 38764ـ530ـ 5/5/1384 به کلیه مراجع ابلاغ کرده فرزندان اناث بیمه‌شدگان، مستمری بگیران بازنشسته، از کار افتاده کلی و متوفی که به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف افراد تحت پوشش قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده باشند در صورت احراز شرایط مجدد (نداشتن شوهر و عدم اشتغال به کار) از تاریخ تقاضا می‌توانند از حمایتهای سازمان بهره‌مند گردند.

با عنایت به این که موکل 27/12/1364 از همسرش جدا شده است. از آن زمان حایز شرایط بوده است و علی‌رغم عدم درخواست به سازمان تأمین اجتماعی در تاریخ یاد شده، این امر مانع پرداخت حقوق قانونی وی نمی‌شود.

قانون اجازه داده است: به شرط نداشتن شوهر و حرفه و شغل، حقوق افراد (اناث) حایز شرایط پرداخت گردد. لیکن دستور اداری مذکور موجب تضییق و تضییع حقوق موکل شده است.

با توجه به این که دستور اداری مذکور مغایر قانون اصلاح ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28 آذر ماه 1338و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان مصوب دوم دی ماه 1363 و مجلس شورای اسلامی بوده و درخور ابطال است. بنابراین تقاضای رسیدگی و صدور حکم و ابطال آن را دارد.»

در پاسخ به اخطار رفع نقصی که توسط اداره کل هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و در اجرای ماده 38 قانون دیوان عدالت اداری مصوب سال 1385، برای شاکی ارسال شده بود، وی به موجب لایحه ای که به شماره 5800225 ـ 17/3/1390 ثبت دفتر اندیکاتور هیأت عمومی شده توضیح داده است که:

«با سلام
احتراماً بازگشت به اخطاریه رفع نقص شماره بایگانی شعبه 900111ـ 31/2/1390 در پرونده کلاسه 9009980900012218 مطروح به استحضار می‌رساند:

1ـ مورد شکایت سطر آخر به عبارت دیگر سطر 3 بند 1 دستور اداری صادر شده به شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 است: بند یک: فرزندان اناث در آن قسمت قید شده است:

اناث بیمه‌شدگان... از تاریخ تقاضا می‌توانند از حمایتهای سازمان بهره‌مند گردند. تصویر دستور اداری یاد شده تقدیم می‌شود.

2ـ مورد شکایت مغایر با اطلاق سطر 6 (سطر آخر) بند ب قانون اصلاح تبصره 2 ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28 آذر ماه 1338 و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث مصوب دوم دی ماه 1363 مجلس شورای اسلامی که در تاریخ 15/10/1363 به تأیید شورای نگهبان رسیده است. منتشر شده در روزنامه رسمی شماره 11627ـ 3/11/1363 است. تصویر قانون مرقوم تقدیم می‌شود.

ضمناً در اخطاریه رفع نقص یاد شده سال تصویب قانون یاد شده اشتباهاً قید شده است تاریخ صحیح 1363 است.»

متن دستور اداری شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در قسمت مورد اعتراض به قرار زیر است:

«1ـ فرزندان اناث:
فرزندان اناث بیمه‌شدگان، مستمری بگیران بازنشسته، از کار افتاده کلی و متوفی که به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف افراد تحت پوشش قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده باشند در صورت احراز شرایط مجدد (نداشتن شوهر و عدم اشتغال به کار) از تاریخ تقاضا می‌توانند از حمایتهای سازمان بهره‌مند گردند.»

در پاسخ به شکایت شاکی، سرپرست دفتر امور حقوقی و دعاوی صندوق تأمین اجتماعی، به موجب لایحه شماره 76907ـ 4/8/1390 توضیح داده است که:

«مستند قانونی صدور بخشنامه معترضٌ‌عنه:

بخشنامه معترضٌ‌عنه همان گونه که متن آن دلالت دارد به استناد قانون اصلاح تبصره 2 ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28 آذر ماه 1338 و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث مصوب 2/10/1363 و آیین‌نامه مربوط صادر شده است.

  به موجب تبصره 2 بند ب قانون یاد شده مقرر شده است، آیین‌نامه موضوع ماده مذکور توسط سازمان امور اداری و استخدامی کشور تهیه و به تصویب هیأت وزیران برسد که در این ارتباط آیین‌نامه مزبور به تاریخ 2/4/1364 به تصویب هیأت وزیران رسید که در این زمینه ماده 9 آن مقرر داشته است: «چنانچه سهم حقوق وظیفه با مستمری هر یک از وراث به علت تمکن مالی یا تأمین نفقه یا دارا بودن شغل و حرفه برقرار نشده و یا قطع شده باشد و بار دیگر افراد مذکور شرایط لازم را برای دریافت حقوق موضوع این آیین‌نامه احراز کنند این حقوق از تاریخ تقاضای مجدد با رعایت مقررات این آیین‌نامه قابل پرداخت خواهد بود».

همچنین ماده 3 آیین‌نامه موصوف مقرر کرده است، حقوق وظیفه مستمری سهم فرزندان و نوادگان اناث کلیه مستخدمان موضوع ماده 3 این آیین‌نامه که مورث آنان بعد از 2/10/1363 فوت می‌نمایند و طبق مقررات مربوط مستحق دریافت حقوق وظیفه یا مستمری هستند در صورتی که بعد از تاریخ فوت مورث شوهر نداشته باشند به شرط نداشتن «حرفه» و شغل قابل پرداخت است که به موجب مصوبه مورخ 13/2/1379 «حرفه» در قانون حذف شده است.

در این راستا بخشنامه 2/11 مستمریها در خصوص چگونگی برقراری مستمری فرزندان اناث بیمه‌شدگان متوفی با این مضمون که چنانچه فرزندان اناث به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف مستمری بگیران قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده‌اند در صورت احراز شرایط (نداشتن شوهر و شغل) از تاریخ تقاضا سهم مستمری آنان با رعایت سایر مقررات مربوط قابل پرداخت خواهد بود، صادر شده و در ادامه در بند 1 بخشنامه معترضٌ‌عنه مندرج است که منطبق با قوانین و مقررات یاد شده است.

رد مدعیات شاکی

گرچه مستند قانونی صدور بخشنامه معترضٌ‌عنه فوقاً به استحضار رسید با این حال ذیلاً به نقد ادله شاکی می‌پردازیم:

1ـ به موجب بند ب قانون اصلاح تبصره 2 ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28 آذر ماه 1338 و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث (مصوب 2/10/1363) مقرر شده است «حقوق وظیفه سهم فرزندان و نوادگان اناث کلیه مستخدمان وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی و شهرداریها و همچنین سازمانهای دولتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است و مشمولان قانون استخدام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و قانون تأمین اجتماعی که طبق قوانین و مقررات مربوط برقرار شده یا بشود با رعایت کلیه قوانین و مقررات مورد عمل به شرط نداشتن شوهر و حرفه و شغل قابل پرداخت است».

بنابراین با توجه به ذیل قانون مزبور و این که می‌باید با رعایت قوانین و مقررات مورد عمل این قانون به مرحله اجرا درآید لازم به ذکر است که قبل از اجرای قانون یاد شده سازمان تأمین اجتماعی وفق مقررات مورد عمل بازماندگان واجد شرایط متوفی که استحقاق دریافت مستمری را دارا بودند چنین مقرر کرده بود «فرزندان متوفی در صورتی که سن آنان کمتر از 18 سال تمام باشد و یا منحصراً به تحصیل اشتغال داشته باشند یا به علت بیماری یا نقص عضو طبق گواهی کمیسیون پزشکی موضوع ماده 91 قانون قادر به کار نباشند،...» بنابراین قبل از قانون موصوف اشتغال و ازدواج قبل از سن 18 سالگی موجب خروج بازماندگان از ردیف بازماندگان بیمه شده متوفی نمی‌شود.

  بنابراین وفق ماده 3 آیین‌نامه مزبور چنانچه بیمه شده بعد از تاریخ تصویب قانون (2/10/1363) فوت نماید دو حالت پیش‌بینی شده است، اولاً: چنانچه فرزندان اناث شوهر نداشته و اشتغال به کار نیز نداشته باشند از تاریخ فوت مورث مستحق دریافت حقوق وظیفه یا مستمری هستند.

ثانیاً: چنانچه مورث بعد از تاریخ 2/10/1363 فوت نماید و فرزندان اناث وی شوهر یا اشتغال داشته باشند در صورت فوت شوهر یا عدم اشتغال وفق ماده 9 آیین‌نامه از تاریخ تقاضای مجدد سهم حقوق یا مستمری در مورد آنان قابل پرداخت خواهد بود.

با عنایت به مراتب فوق و از آن جا که بخشنامه معترضٌ‌عنه مطابق با قانون اصلاح تبصره 2 ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28/9/1338 و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث (مصوب 2/4/1364) مواد 3 و 9 آیین‌نامه مربوط صادر شده است و هیچ گونه مغایرتی با موازین قانونی و مقررات دیگر ندارد و ادعای شاکی بلا دلیل است، رد شکایت شاکی مورد استدعاست.
ضمناً خواهشمند است دستور فرمایید به دلیل اهمیت موضوع از نمایندگان این سازمان جهت ادای توضیحات بیشتر و تبیین موضوع در جلسه هیأت عمومی دعوت به عمل آورند.» هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رأی مبادرت می ‎ کند.

رأی هیأت عمومی

در بند (ب) ماده واحده قانون اصلاح تبصره 2 ماده واحده قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان مصوب 28/9/1338 و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث مصوب سال 1363، پرداخت حقوق وظیفه و مستمری نسبت به فرزندان و نوادگان اناث، علی‌الاطلاق به نداشتن شوهر و شغل منوط شده است. نظر به این که در قسمت اخیر بند 1 دستور اداری شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی، بهره‌مندی از حمایتهای مصرح در قانون تأمین اجتماعی برای فرزندان اناث بیمه‌شدگان، مستمری بگیران بازنشسته، از کارافتاده کلی و متوفی که به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف افراد تحت پوشش قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده باشند، از تاریخ تقاضا امکان‌پذیر اعلام شده است و این قید مغایر اطلاق مندرج در قانون است و پیش از این نیز هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به موجب آراء شماره 490ـ 489ـ 4/11/1389 و 643 ـ 12/9/1385، پرداخت حقوق وظیفه و مستمری نسبت به مشمولان قانون فوق‌الذکر را از تاریخ تقاضا مغایر قانون تشخیص داده است و بر پرداخت حقوق متصوره از تاریخ استحقاق و اجتماع شرایط در اشخاص ذی نفع مورد حکم قرار داده است، بنابراین به استناد بند 1 ماده 12 و مواد 13 و 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392، حکم به ابطال قسمت اخیر بند 1 دستور اداری شماره 38764/5030 ـ 5/5/1384 رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در قسمتی که برخورداری از حقوق مذکور را از تاریخ تقاضا برای فرزندان اناث بیمه‌شدگان، مستمری بگیران بازنشسته، از کار افتاده کلی و متوفی که به دلیل ازدواج و اشتغال در ردیف افراد تحت پوشش قرار نگرفته و یا از ردیف خارج شده‌اند قابل اعمال ذکر کرده است، از تاریخ تصویب آن (5/5/1384) صادر و اعلام می‌شود.

هیأت عمومی دیوان عدالت اداری معاون قضائی دیوان عدالت اداری ـ علی مبشری


URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/39950/رای-شماره-538-هیات-عمومی-دیوان-عدالت-اداری-با-موضوع-ابطال-دستور-اداری/