آشنایی با اصطلاحات حقوقی

ابلاغ: رساندن اوراق دعوی مانند اخطاریه، اجرای حکم، اجرای سند و ... به اطلاح شخص یا اشخاص معین با رعایت تشریفات قانونی.

اجاره: عقدی است که به موجب آن یک طرف که موجر نامیده می‌شود، منافع عین مالی را (چه غیرمنقول مانند خانه و چه منقول مانند خودرو) به ازای دریافت اجاره‌بها به طرف دیگر که مستاجر نامیده می‌شود، منتقل می‌کند. اگر شخصی منافع و نیروی کار خود را به ازای دریافت اجرت در اختیار دیگری قرار دهد، به او اجیر و به استفاده‌کننده مستاجر گویند.

اجرت‌المثل: اگر کسی از مال دیگری استفاده کند و عین مال با استفاده کردن باقی باشد و از بین نرود، مانند استفاده از اتومبیل یا خانه یا ملک دیگری؛ و بین استفاده‌کننده و صاحب آن عقدی منعقد نشده باشد، استفاده‌کننده باید آنچه که استفاده کرده است، به صاحب مال بدهد. به وجهی که بابت این استفاده پرداخت می‌شود، اجرت‌المثل می‌گویند.

برای تعیین اجرت‌المثل با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال، نوع استفاده، عین مال و.... مبلغی برای مدت استفاده در نظر گرفته می‌شود. در مقابل اجرت‌المثل اجرت‌المسمی قرار دارد یعنی اجرتی که طرفین بر آن توافق کرده‌اند.

احضاریه: ورقه‌ای است که در آن قاضی امر می‌کند تا کسی اعم از متهم، مطلع یا گواه در دادسرا یا دادگاه حاضر شود.

احوال شخصیه: عبارت است از مجموع صفات انسان که به اعتبار آنها یک شخص در اجتماع دارای حق و حقوقی شده و آن را اعمال می‌کند. مانند تابعیت، ازدواج، طلاق، وصیت و اقامتگاه.

اظهارنامه: نوشته‌ای است که مطابق مقررات قانونی تنظیم می‌شود و نویسنده خواسته قانونی و مشروع خود را در آن می‌آورد و به وسیله ماموران دادگستری به طرف مقابل ابلاغ می‌شود. برای مثال (الف) برای مطالبه اجاره‌بهای معوقه از طریق اظهارنامه به طرف (مستاجر) ابلاغ می‌کند که بدهیش را بپردازد.

اعاده دادرسی: از راه های رسیدگی فوق‌العاده به پرونده‌های مدنی یا کیفری است که حکم قطعی در مورد آنها صادر شده است.

اعتراض به ثبت: اعتراضی است که ذی‌نفع به ضرر متقاضی ثبت ملک یا سایر امور به عمل می‌آورد.

اعتراض به حکم غیابی: هنگامی که محکوم به حکم دادگاه یا وکیل او در هیچ یک از جلسات محاکمه حضور نداشته یا در پاسخ به ادعای مطروحه لایحه‌ای به دادگاه نفرستد یا اینکه جلسه محاکمه به طور واقعی به او ابلاغ نشده باشد، حکم صادره غیابی است. شکایتی که محکوم حکم غیابی به این حکم می‌کند را اعتراض به حکم غیابی گویند.

امور حسبی: به اموری گفته می‌شود که دادگاه‌ها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف و مرافعه‌ای ایجاد شده است یا خیر، وارد رسیدگی به آن شده و در خصوص آن اتخاذ تصمیم کنند. مانند رسیدگی به اموال متوفای بلا وارث و تعیین سرپرست برای دیوانه‌ای که ولی یا قیم ندارد.

اناطه کیفری: عبارت است از توقف رسیدگی یا تعقیب امر جزایی بر امر مدنی یا تجاری یا اداری یا کیفری. برای مثال شخصی علیه دیگری به عنوان تخریب ساختمان شکایت می‌کند و طرف مقابل در پاسخ می‌گوید که ساختمان متعلق به خودش است. برای رسیدگی به این ادعا که امری مدنی است، پرونده کیفری تا زمان مشخص شدن مالکیت متهم نسبت به ملک متوقف‌شده و رسیدگی به امر کیفری، به امر مدنی منوط و موکول می‌شود.

معاهدات: توافق‌های مکتوب میان دو یا چند دولت که موجد قواعد حقوق بین‌الملل است. معاهدات مهمترین منبع حقوق بین‌الملل است. اگر معاهده بین دو طرف باشد، معاهده‌ای دو جانبه است و فقط بر امضاکنندگان آن الزام‌آور خواهد بود.

انفساخ: انحلال قهری عقد را گویند. برای مثال اگر کالای مورد معامله قبل از قبض آن توسط خریدار تلف شود، موجب انفساخ معامله می‌شود یعنی عقد بیع خود به خود منحل خواهد شد و اراده طرفین معامله در آن بی‌تاثیر است.


URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/154590/آشنایی-با-اصطلاحات-حقوقی/