بنیانگذار حقوق نوین ایران

استاد فرزانه علم حقوق امیر ناصر کاتوزیان به دیار باقی سفر کرد و هنوز خاطره صحنه‌های فراموش نشدنی و باشکوه تشییع عاشقانه و عارفانه حضرت استاد در نهایت عزت و احترام در روز پنجشنبه 13 شهریور ماه سال جاری بردوش شاگردانش از محل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بسوی قطعه نام‌آوران وادی رحمت بهشت زهرا(س) در اذهان همه شاگردان و دوستداران و همکاران و خانواده معزز آن استاد باقیست، هر چند با آن همه خاطرات از مهربانی و فروتنی و دهها سجایای نیک رفتاری و اخلاقی هنوز باور بر رفتن ایشان نیست ولی تقدیر و مشیت الهی برآن قرار گرفت که حضرت استاد زود از میان جامعه علمی و حقوقی کشور رخت بر بندد و به نقل از احساس درونی خویش در وصف کتاب وصیت سرانجام با شکفتن و پرواز کردن از جهان خاکی فاصله گرفت تا با توشه‌ای از مبارزه و ایثاربا کاروان عدالت و فنای در حق به سرای نورپرکشد و روح مطهرش به خداوندگار عدالت سپرده شود

دکتر مسعود بوجاری وکیل کانون وکلای دادگستری مرکز

استاد فرزانه علم حقوق امیر ناصر کاتوزیان به دیار باقی سفر کرد و هنوز خاطره صحنه‌های فراموش نشدنی و باشکوه تشییع عاشقانه و عارفانه حضرت استاد در نهایت عزت و احترام در روز پنجشنبه 13 شهریور ماه سال جاری بردوش شاگردانش از محل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بسوی قطعه نام‌آوران وادی رحمت بهشت زهرا(س) در اذهان همه شاگردان و دوستداران و همکاران و خانواده معزز آن استاد باقیست، هر چند با آن همه خاطرات از مهربانی و فروتنی و دهها سجایای نیک رفتاری و اخلاقی هنوز باور بر رفتن ایشان نیست ولی تقدیر و مشیت الهی برآن قرار گرفت که حضرت استاد زود از میان جامعه علمی و حقوقی کشور رخت بر بندد و به نقل از احساس درونی خویش در وصف کتاب وصیت سرانجام با شکفتن و پرواز کردن از جهان خاکی فاصله گرفت تا با توشه‌ای از مبارزه و ایثاربا کاروان عدالت و فنای در حق به سرای نورپرکشد و روح مطهرش به خداوندگار عدالت سپرده شود.

جمله معشوق است و عاشق پرده‌ای

زنده معشوق است و عاشق مرده‌ای

جایگاه شامخ و رفیع علمی و اخلاقی استاد همیشه زنده یاد آقای دکتر کاتوزیان نه از آن جهت ارزشمند است که ایشان از ابتدا در تمام مراحل تحصیلی فردی ممتاز از لحاظ علمی بوده و در دانشگاه حائز رتبه اول رشته قضایی از دانشکده حقوق تهران در سال 1331 گردیده و موفق به اخذ مدال درجه یک فرهنگ از وزارت وقت فرهنگ گشته و جزء اولین دانش آموخته‌ها ونخستین دریافت کننده مدرک دکتری حقوق خصوصی با موضوع پایان‌نامه وصیت در مورخه 10ر9ر1338 با درجه بسیار خوب از دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران بوده است، حضرت استاد شاگرد ممتاز حقوقی و یادگار بزرگان و دست پرورده اولین نسل عالمان حقوق کشور چون دکتر سید حسن امامی و دکترعبدالحسین علی آبادی و دکتر سید محمد علی شایگان و دکتر کریم سنجابی و دکتر احمد متین دفتری و استاد محمود شهابی و دکتر موسی عمید و آیت‌الله محمد سنگلجی بوده است.

در کنار ابواب شخصیت علمی و حقوقی استاد کاتوزیان، شخصیت سیاسی و مستمر مبارزاتی ایشان در طول زندگی با برکت و پر از عزت نفس شان که همواره با جوهره حقوقی ریشه در اندیشه‌های الهی و عدالت خواهی حضرت استاد داشته، قابل نقل و تحلیل و درس آموز برای همه آزاد اندیشان و خصوصاً حقوقدانان عدالت طلب بوده که موضوع آن خارج از فرصت این مقال بوده و نوشته‌های بسیار دیگری را طلبیده، در کنار ایمان عملی و قلبی همیشگی حضرت استاد به ذات اقدس الهی و تقید به احکام و عبادات اسلامی آنچه در این نوشتار کوتاه قصد اشارت به آن را داشته که سبب ممتاز و برجسته گردیدن ایشان در بین علمای حقوق معاصر در کشور گردیده، قدرت و توانایی و تبحربی بدیل استاد کاتوزیان در به نظم در آوردن قواعد و مقررات حقوقی منطبق با حقوق نوین و خصوصاً استناد و بهره گرفتن ایشان از قواعد فقهی در بسیاری از آثارشان، بدین سبب که اساسا قواعد مذکور ریشه و زیربنای مقررات حقوقی و بالاخص قانون مدنی ایران بوده است، و این امر محصول تلاش دهها سال تحصیل و تحقیق و مطالعه ایشان در زمینه همه دروس حقوقی و فقهی و بهره گرفتن از فرصت‌های مطالعات حقوقی در خارج از کشور بوده است.

همه آثار ارزشمند استاد کاتوزیان محصول نوع آوری و بیانگر ضروریات وتحول در نظام حقوقی وانتقال قواعد حقوقی با مبانی فقهی آن از نسل قدیم حقوقی به نسل و عصر حاضر و به شکل و مدل حقوق نوین بوده و بدین لحاظ ایشان در مقدمه کتاب عقود معین خویش آورده‌اند: بالیدن به بنای رفیع پیشینیان و محصور ماندن در دیوارهای مستحکم سنت‌ها داروی رفع نیازهای کنونی نیست.1 و قطعاً ارائه این سیر حرکت ارزشمند و هوشمندانه حضرت استاد برتائید تحول در قواعد حقوقی برحسب ضروریات سبب پویایی وگسترش نظام حقوقی و همخوانی بیشتر و هم آوایی قواعد و مقررات حقوق داخلی با نظام و قواعد و مقررات بین‌المللی خواهد گردید، که دراین خصوص در آثار منتشره حضرت استاد بر امر تاکید بر ضرورت تحول و توجه به حقوق نوین میتوان به مطالب مجلدات کتب فلسفه حقوق دکتر کاتوزیان اشاره نمود که ایشان زحمت سی ساله را برای تدوین آن کتب متحمل گردیده و همچنین به مطالب کتاب کلیات حقوق که پس از سی سال از گذشت انتشار آن حضرت استاد به بازنگری و تجدیدنظر مجدد در مطالب آن پرداخته بود که هر دو اثر از بهترین آثار و شاهکارهای فلسفه حقوقی در بین تالیفات ایشان میباشد.

استاد کاتوزیان به لحاظ برخورداری از هوش عالی و حافظه قوی و استعداد درخشان در فرا گرفتن دروس حقوقی و خصوصاً دروس حقوق خصوصی در ایام تحصیلات دانشگاه به سبب تلاش و تفوق فراوان در آموختن دروس فقه و قواعد و اصول فقه در محضر اساتیدی چون آیت‌الله سنگلجی و استاد شهابی به چنان تسلطی در فقه اسلامی دست یافته بود که خود ایشان در شرح زندگینامه خویش مرقوم نموده‌اند: روزی که برای آگاهی از نتیجه‌ها به دانشکده رفته بودم، کارمندان دفتر به من اخطار کردند (اطلاع دادند) که رئیس دانشکده می‌خواهد تو را ببیند، و چون با پیراهن و شلوار بودم، از دوستانم کتی به عاریت گرفتم و پوشیدم تا نزاکت شرفیابی به حضور رئیس را رعایت کنم. همین که وارد دفتر مرحوم دکتر عمید شدم، ایشان با مهربانی دست مرا فشردند و مژده دادند که مرحوم استاد محمود شهابی به ورقه امتحان اصول فقه من نمره 20 داده‌اند و از شورای دانشکده خواسته‌اند که سر ورقه را باز کنند تا دانشجوی نویسنده معلوم شود. زیرا مطابق مقررات آن روز سر برگ‌ها در امتحان کتبی به هنگام نمره دادن بسته می‌ماند و تنها شورا می‌توانست اجازه باز کردن آن و شناسایی دانشجو را بدهد.

مرحوم عمید افزودند که استاد شهابی موضوع را در شورا مطرح کرده و از دانشکده خواسته‌اند که برگ امتحان اصول شما به قم فرستاده شود تا آقایان مراجع و استادان حوزه ملاحظه بفرمایند که دانشجویان ما چگونه به دقایق فقه و اصول تسلط دارند.2 بدینسان بود که ایشان پس از گذشت حدود 51 سال بعد از خاطره مذکور به جهت تفوق علمی در امر فقه و احساس ضرورت به تحول و توجه به نیازها در مقدمه تجدید چاپ کتاب تحولات حقوق خصوصی که مربوط به یادنامه‌ای از مرحوم دکتر سید حسن امامی بوده مرقوم نموده: شکستن خط انحصار قانون در منابع حقوق، دریچه دیگری را گشود که کمتر در حقوق ما سابقه داشت.

این تحول را می‌توان به نفوذ عدالت در راه حل‌های حقوقی و توجه به مصالح اجتماعی در فتاوای دانایان نامید، می‌دانیم که در فقه مصلحت گرایی ممنوع یا محدود است و فقیهان ما کوشیده‌اند تا استحسان و مصالح مرسله را از منابع فقه خارج کنند تا به اصالت کتاب و سنت صدمه نزند.

این موضع نظری در نظام ما قابل توجیه است، هرچند که در عمل نیز نتوان پای استدلالیان را چوبین کرد و چشم از واقعیات پوشید ولی در نظام حقوقی که قانون ابزار پاسخگویی به نیازها و ضرورت‌ها است، فرشته عدالت را نمی‌توان برای همیشه چشم بسته نگاه داشت و در دایره تنگ منطق صوری زندانی کرد، جهان متحرک قانون ثابت و تفسیر منطقی خشک را تحمل نمی‌کند و نیاز به تحول دارد. 3

حضرت استاد امهات حقوق سنتی و عرفی و فقهی مدون ایران را از گذشته تا به حال را با بهره گیری از سبک‌های نوین حقوقی دنیا بطور منظم دسته بندی کرده و با رویکرد اخلاقی و اندیشه‌های روشنگرانه عدالت طلبی به تدوین و نظم در نگارش قواعد و مقررات حقوقی خصوصاً در رشته حقوق خصوصی پرداخته است.

ارزش والا و شخصیت علمی استاد کاتوزیان نه از آن حیث حائز توجه و اهمیت است که ایشان استاد چند هزار فارغ‌التحصیل رشته حقوق و اساتید بسیار این رشته در کشور بوده‌اند ، بلکه به جهت شاخص و منبع قرارگرفتن همه کتب و آثار حقوقی ایشان در امر تدریس و تحقیق در دانشکده‌ها و مراکز حقوقی کشور و به لحاظ تاثیرات فراوان افکار و اندیشه‌های ایشان در نظام کنونی حقوق ایران، همگی سبب گردیده که ایشان علاوه بر جایگاه پدر معنوی همه حقوقدانان کشور به حق به عنوان بنیانگذار علم حقوق نوین ایران نامیده شود، که هیچکدام از محاسن و سجایای مذکور برای حضرت استاد سبب خدشه بر شخصیت والا و ارزشمند علمی دیگر پیشکسوتان و اساتید برجسته حاضرعلم حقوق در کشور نمی‌باشد.‏

از شاخص‌ترین خصوصیات و صفات ممتازه دکتر کاتوزیان در تمام مراحل زندگی توجه همه جانبه و غایی ایشان به امر حق وموضوع عدالت بوده که این نوع نگاه حق طلبانه و عدالت خواهانه حضرت استاد سرمشق خوبی در انجام همه امور و افعال و اعمال و اندیشه‌ها و آراء برای افراد جامعه حقوقی در مناصب قضاوت یا وکالت و دیگر مسئولیت‌های حقوقی میباشد، حضرت استاد در سرآغاز کتاب عدالت قضایی فرموده‌اند: در عشق به عدالت و آموختن و تجربه کردن، همواره باید این دغدغه و احساس را داشت که چه باید کرد تا گردی بر چهره حساس عدالت ننشیند، اینکه آیا وفادار ماندن به قانون و رسوم قضایی و آرمان‌های قانونگذار کافی است، یا دادرس هم بعنوان انسانی عاقل و خدمتگزار، باید نقشی بیش از مجری و مقلد و مفسر داشته باشد؟

آیا فرمان دولت و قانون و نظام‌های شغلی والاتر است یا ندای وجدان که به گوش جان شنیده می‌شود؟ و بدین لحاظ همواره در ذهن خویش به این امر توجه و دغدغه این را داشتند که فرمان عدالت کدام است، و حال که به عدالت مطلق دسترسی نداریم، چگونه میتوان چهره‌ای نسبی و خاکی از آن عدالت را در وجود خویش داشت و به قدر تشنگی از دریای زلال عدالت چشید4، اینکه سرشت آدمی به سوی عدالت تمایل دارد و پرهیز از بیدادگری در زمره نیازهای فطری بشر است.‏

در خصوص اندیشه‌های عرفانی حضرت استاد در باب حق، ایشان حق اثبات شده را حق واقعی اعلام داشته و شعور و وجدان را ترازوی اثبات حق می‌دانست که دادگر نهایی در وجود آدمی به ودیعه قرار داده و اینکه باید بیشتر از دادگر سخن گفت، هم بر او بالید و هم از او نالید: چرا که دادگر جز به حق سخن نمی‌گوید و قلم و زبان باید در خدمت عدالت باشد.5

حضرت استاد بیان داشته است که: نومیدی از علم انسان را به سوی عرفان کشاند، بدین سودا که در آئینه صافی دل حقیقت را ببیند: عارفان چاره در این دیدند که زبان ببندیم و دریچه دل گشوده داریم، ولی از کاروان هستی جز بانگ جرسی به گوش نرسید و به گفته حافظ «کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست» آدمی همواره دست نیاز به سوی حق دارد تا از عقل نخستین پاسخی مناسب بگیرد، آفریدگار جهان هستی هشدار می‌دهد که:‌ای انسان، تو با تلاشی سخت و دائم به سوی پروردگارت میروی تا به او برسی، وعده وصل را دلی پاک وصافی از دریچه وحی می‌آورد تا در گوش جانمان نشیند، و ندای آسمانی این است که «زندگی حرکت به سوی کمال است و مقصود و معبود یکی است». و دشواری در این است که آدمی ذات معبود را در نمی‌یابد و ناچار به وصفی از آن قانع می‌شود، نمادها به اعتبار دیدگاهها و آرمان‌ها گوناگون است و هر کس وصفی از کمال مطلق را مظهر گمشده خویش می‌بیند: یکی او را قاهر و خالق و دیگری رحمن و رحیم و سومی علیم و حکیم می‌خواند، حقوقدان نیز به ارزش مطلوب خود می‌اندیشد، به اقتضای تربیت و حرفه خویش خواهان عدالت است و معشوق را در این لباس می‌پسندد و سیر هستی را به سوی عادل مطلق می‌بیند، و من نیز از اینانم و به این اعتبار است که حاصل عمر را گامی به سوی عدالت خوانده‌ام.6 «و عدالت هر چه مطلق‌تر و هر چه زلال‌تر و هرچه کامل‌تر باشد بهتر است و ارزشی است بدون قید که غایت آمال و آخرین آرمان انسان‌هاست، شاید به دلیل کششی که ما به سوی حق و به سوی تعالی داریم، این تمایل در ما ایجاد شده است که اگر به عدالت الهی دسترسی نداریم، چهره خاکی آن را از دست ندهیم، اگر چه به بهای فدا کردن آزادی و برابری ما باشد».7

حضرت استاد در همه عمر با نوشته‌ها و تقریرات و سخنان خویش همواره بر این تلاش بود که با رهروان حق برای استقرار عدالت بکوشد، و قصدش از آن همه درس و بحث و کتاب وشرح قانون و حقوق و سیر اندیشه همواره چون تشنه‌ای بود که با سبوی عشق فقط و فقط به دنبال عدالت و خدای آن بود.

حضرت استاد در خصوص اهمیت قضا و در باب لزوم تقوای قاضی و ترس از عدل الهی دراثر ارزشمند خویش بنام رویه قضایی: «عشق به عدالت را چون عشق به تمام مظاهر معشوق دانسته و رویه قضایی را آشکارترین محل جلوه عدالت قانونی می‌دانست، و اینکه قانون یگانه منبع فوق تلقی شود و دادرس صرفاً خود را مامور اجرای آن بداند این امر را عذر بدتر از گناه و توهم دانسته و در هنر دادگستری تاخیر در اجرای حق را گناه نابخشودنی می‌شمرد، و اینکه دادرس پس از احراز واقع نباید در اجرای عدالت درنگ نماید و به انتظار قانون مکتوب نماند، زیرا قانون نانوشته را در وجدان خود پرورده و شادمان است که به جای اطاعت از فرمان دولت، گوش به ندای اخلاق و عدالت دارد و به زمزمه دل و حکم عقل پاسخ می‌دهد.

این امر آزادی نسبی برای دادرس بوده که در غیاب قانون خود را ارج نهاده و به انتخاب و گاه به ابداع قانون حاکم بر دعوی دست می‌زند و شادمان‌تر این که نه به اجبار قانون، بلکه به رغبت خود حکم صادر می‌نماید».8

حضرت استاد اعتقاد به این امر داشت که: همه نظریه‌های حقوقی باید در خدمت عدالت باشد و همچون ابزاری برای به راه انداختن ماشین طبیعی و انسانی عدالتخواهی به کار رود، او هدف نهایی هنر دادگستری را بیش از هر چیز انسان و سعادت او می‌دانست، او هنر دادگستری را حق گذاری و ستیز با بیدادگری می‌دانست.9

او احترام گذاشتن به قانون را شرط نخستین نظم و امنیت حقوقی را زاده نظم می‌دانست، او بیان می‌داشت که نظم بر همه ارزش‌ها غلبه دارد و می‌تواند سرپوش مناسبی برای هر ظلم باشد و صلحی مطلوب اجتماع است که از راه اجرای عدالت بوجود‌آید، او معتقد بود که ذهن حکیم به نظم قانع نگردیده و هر امنیتی را نمی‌پسندد و او هدف حکیم را در احترام به قانون والاتر از دستیابی به نظم و امنیت می‌دانست و معتقد بود که از درون نظم باید به عدالت دست یافت و دانش حقوق به عارفان منظمی نیاز دارد که فن اجرای قانون را به هنر عدالت پروری زینت بخشند و نظریه‌های حقوقی را به جای بر سر عدالت قرار دادن در خدمت عدالت قرار دهند. 10

دکتر کاتوزیان اعتقاد داشت: آنان که با بضاعت اندک خود و بی‌آنکه اطلاعی درخور از دادرسی و قضا و دانش حقوقی داشته باشند، با غرور تکیه بر مسند قضا می‌زنند، با خونسردی و تهور کامل حکم می‌رانند، چنان که گویی بر میراث غصب شده خود سلطه یافته‌اند. بر این باور بودند که در این جهان پرغوغا و گوناگون میان آنچه هست و آنچه باید باشد فاصله‌ای عمیق است. 11حضرت استاد اعتقاد داشت: احکام قضایی در واقع باید ترکیبی از اخلاق و عدالت باشد که در کارگاه وجدان قاضی به هم آمیخته و انگیزه صدور حکم شده باشد.12

زندگی سیاسی و مبارزاتی اندیشمند معاصر دکتر کاتوزیان دارای اهمیتی کمتر از زندگی حقوقی او نبوده، حضرت استاد آزادی اندیشه را سر آمد ارزش‌ها و آموختن و یاد دادن را والاترین لذت‌ها می‌دانست و معتقد بود که رشته پیوند انسان‌ها و رابطه دولت و مردم را تنها قانون منظم نمی‌کند و انسانیت والاتر از آن است که در تار و پود مواد خشک و بی‌روح قوانین محصور بماند، در ورای قوانین اصول عالی و محترمی وجود دارد که جوهره تمدن و مظهر اخلاق است. 13

به نقل یکی از اساتید برجسته حاضر فلسفه حقوق، از میان انواع کاتوزیان تاکنون جلوه‌ای از کاتوزیان حقوقی بیان شده است و سایر ابعاد شخصیتی حضرت استاد با توجه به مجموعه ارزشمند آثارش هنوز جای تامل و شرح و بسط دارد. در بسیاری از آثارایشان خصوصاً در کتاب زندگی من… که زندگینامه خود نوشت آن استاد بوده، گوشه‌هایی ازایام ناسازگاری و روزگار ناملایمت در قبل و بعد از انقلاب در زندگی حضرت استاد بیان شده که ایشان فقط با توکل به باریتعالی از تمام آن سختی‌ها فرصت ساخت.

حضرت استاد همه کتاب‌ها و مقالات و نوشته‌ها و خصوصاً سخنرانی‌هایش را با صدایی شیوا و دلنشین و با ذکر عبارات و کلمات و یا اشعار مربوط به تقدیس ذات باریتعالی آغاز می‌نمود و از او نقل است: که از شاهکارهای قرآن کریم سوره حمد بوده و در همه ایام عسرت و سختی روزگار از عمق جان به تکرار قرائت آیه شریفه ایاک نعبد و ایاک نستعین می‌پرداخت و همواره توجه به ذات اقدس احدیت ره توشه سفردر مسیر زندگی پربرکت و عدالت خواهانه‌اش بود به بیان عارف بایزید بسطامی که در باب درگاه حق فرماید: به همه دست‌ها در حق بکوفتم، آخر تا به دست بلا نکوفتم، نگشادند.

و به همه زبان‌ها بار خواستم، تا به زبان اندوه نخواستم، بار ندادند.

و به همه قدم‌ها به راه او برفتم، تا به قدم دل نرفتم، به منزلگاه عزت نرسیدم.

حضرت استاد همانطور که در پیش گفتار جلد یک کتاب گامی به سوی عدالت مرقوم فرموده‌اند: بزرگترین آرزویش این بود که تا دم واپسین همچنان استوار بماند و سستی و زبونی در او راه نیابد و زمانی که از حرکت باز می‌ایستد، راهی را برای سایر کاروانیان گشوده باشد.14 و همانطور که مرحوم دکتر سید حسن امامی به حق در وصف ایشان در جریان معرفی ایشان به دانشجویان وقت دانشگاه ملی تصریح کرده بودند: به جدم قسم استادی را که معرفی می‌کنم بهتر ازمن است.15

حضرت استاد هم که همیشه دانشگاه را خانه خود دانسته و دانشجویان را فرزندان و سرمایه‌های خویش می‌دانست، همواره در کمال تواضع دانشجویانش را بهتر از خود اعلام می‌داشت و با تمام وجود به آنها عشق می‌ورزید، و دیدیم که چگونه به پاس راهی که از علم و حریت و آزادی گشود، چه زیبا در روز تشییع بزرگ او در سیزدهم شهریور ماه همه دوستان و شاگردان و ارادتمندان به ایشان، با شکوه و با عظمت، با سوز دل آه و با احساس فراق و از دست دادن او همدل و یک صدا ندا برداشتند که راهی را که او بر گستره حق و عدالت در نهاد حقوق کشور بنیان گذاشته، آنان با قلم و گام‌های علمی پرتوان‌تر ادامه خواهند داد، او همه عمر با قدم دل بسوی عدالت و خدای آن گام برداشت و سرانجام در این دنیا و قطعاً با آن همه دعای خیر که بدرقه راهش بود در سرای آخرت به منزلگه عزت خواهد رسید، راهش پر رهرو و یادش تا ابد در خاطره‌ها ماندگار و روحش در اعلاعلیین و در جوار رحمت الهی همواره شاد باد.

‏پاورقی‌ها:

1ـ حقوق‏ مدنی، عقود معین 3، دکتر کاتوزیان، ص1٫‏

2ـ زندگی من… دکتر کاتوزیان، صص 36 و 37٫‏

3ـ تحولات‏ حقوق خصوصی، زیر نظر دکتر کاتوزیان، ص3٫‏

4ـ عدالت‏ قضایی، دکتر کاتوزیان، صص 6 و 5٫‏

5ـ اثبات‏ و دلیل اثبات، جلد اول، دکتر کاتوزیان، ص 5٫‏

6ـ گامی به سوی عدالت، جلد اول، دکتر کاتوزیان، ص 10٫‏

7ـ همان‏ منبع، ص 15٫‏

8ـ رویه قضایی، دکتر کاتوزیان، ص 5٫‏

9ـ همان‏ منبع، ص 6٫‏

10ـ همان‏، 10٫‏

11ـ عدالت‏ قضایی، همان، ص 7٫‏

12ـ رویه قضایی، همان ص 6٫‏

13ـ زندگی من…، همان، ص 163٫‏

14ـ گامی به سوی عدالت، همان، ص 15٫‏

15ـ زندگی من…، همان، ص 118٫‏

منبع : اطلاعات