قانون گذار اسلامی برای شخصیت معنوی افراد جامعه اهمیت فوقالعادهای قائل است که به هیچ عنوان حاضر به ریخته شدن آبروی فردی بدون وجود دلیلی برای آن نیست و وظیفه خود را در حمایت از شخصیت معنوی افراد جامعه میداند و به نسبت سمتی که افراد در آن قرار دارند برای آن جرمانگاری خاص و مجازات منحصر به فردی مقرر داشته است زیرا در برخی موارد فقط حمایت از شخصیت یک فرد ملاک نیست بلکه قانونگذار با حمایت از شخصیت آن فرد به نوعی از شخصیت کل افراد جامعه حمایت کرده است
قانون گذار اسلامی برای شخصیت معنوی افراد جامعه اهمیت فوقالعادهای قائل است که به هیچ عنوان حاضر به ریخته شدن آبروی فردی بدون وجود دلیلی برای آن نیست و وظیفه خود را در حمایت از شخصیت معنوی افراد جامعه میداند و به نسبت سمتی که افراد در آن قرار دارند برای آن جرمانگاری خاص و مجازات منحصر به فردی مقرر داشته است زیرا در برخی موارد فقط حمایت از شخصیت یک فرد ملاک نیست بلکه قانونگذار با حمایت از شخصیت آن فرد به نوعی از شخصیت کل افراد جامعه حمایت کرده است.
مطابق قانون، توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا (74) ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود. این جرم یک توهین ساده است که کمترین مجازاتش به ترتیب فوق است. اما علاوه بر این جرم که موضوع اصلی پرونده مورد بحث است، در این مورد، جرم تخریب نیز از ناحیه مرتکب واقع شده است که طبق قانون نسبت به آن مجازات حبس در نظر گرفته شده است.
شروع اختلاف
خانم بدرالملوک شکایتی را علیه شوهرش تنظیم و ارایه کرده است. وی در شکواییه بیان کرده است، شوهرم مرا مورد ضرب و جرح قرار داده است که این موضوع بابت پافشاری جهت زدن سند ملک مسکونی من به نام شوهرم است. در حالی که آن ملک را خودم خریدهام و به نام من نیز است و امروز نیز حدود ساعت 4 بعد از ظهر بعد از چندین تماس با منزل و تهدید بچههایم، به خانه آمد و وقتی دید که سند نیست، با میله در اتاق را سوراخ کرد و شروع کرد به ناسزاگویی و اینکه از اتاق بیا بیرون که امشب من تو را میکشم. در این حین من از پنجره داد زدم و همسایهها آمدند و کمی وی را آرام کردند و در این فاصله پلیس 110 که من زنگ زده بودم، رسید و تمام صحنه را مشاهده کرد. البته این دفعه اول نبود و وی بارها این کار را کرده بود و من نیز چندین بار شکایت کردم که پروندههایش و مدارک پزشکی قانونی که بارها به من حمله کرده بود و به چشم من صدمه زده بود، در دادگاه موجود است. ایشان قبلا در خیابان در ملاعام هم چندین بار این عمل را مرتکب شده است.
تشکیل پرونده
پرونده پس از تکمیل به دادسرا ارسال میشود و دادسرا پرونده را برای تحقیق در خصوص صحت و سقم اظهارات طرفین و پرسش از اهالی محل و شهود رسمی در حصول سازش عینا اعاده میشود. دفتر مشاوره و مددکاری طی گزارشی اعلام میکند که طرفین پرونده در این دایره حضور یافتند و بعد از ساعتها مشاوره به نتیجهای نرسیدند و خواستار پیگیری قضایی پرونده هستند. دو نفر از شهود نیز مراتب درگیری را شهادت میدهند و یکی از آنان به درگیری دختر و دیگری به درگیری شوهر (متهم) با همسر خود گواهی میدهند. دختر خانواده نیز به نام آرزو طی اظهاراتی درگیری پدرش با مادرش را تایید کرده است و علیه پدرش شکایت دارد و ادعا میکند که چندین بار شکایت مطرح شده، اما هیچگونه ترتیب اثری داده نشده است.
نظریه کارشناسی
نظریه پزشکی قانونی مبنی بر اینکه خانم بدرالملوک از ناحیه چشم راست دچار خونریزی شده و التهاب عنبیه چشم راست توسط اصابت جسم سخت اشاره شده که ضایعات در حال حاضر التیام یافته است. طول درمان قطعی از زمان حدوث ده روز تعیین شده است. در تمام بازجوییهای که در دادیاری انجام میگیرد، خانم بدرالملوک به شکایت خود مبنی بر ضرب و جرح و تهدید و فحاشی و ترک انفاق شوهرش تاکید میکند و متهم نیز در مقابل از خانم و دختر خود مبنی بر فحاشی و بیادبی و ضرب و جرح شکایت دارد. شهود نیز که یکی از آنان پسر خانواده به نام امیر است، اشاره میکند که پدرش سر سند خانه همواره با مادرش در حال مشاجره است و خواهرش نیز از نظر اخلاقی زیاد پای بند اصول نیست و اکثرا نسبت به پدرم فحاشی میکند. خواهر و مادرم حدود 6 ماه است که به خانه خالهام رفتهاند. در خصوص شکایت پدر علیه دخترش مبنی بر فحاشی نسبت به دختر نیز تفهیم اتهام میشود، ولی ایشان آن را رد کرده و قبول نمیکند و عنوان میکند که فقط از حق مادرش دفاع کرده است.
صدور قرار
در خصوص آقای محمدرضا، دادیار دادسرا اقدام به صدور قرار کفالت و وجهالکفاله میکند و شخصی به نام لطیف ضمانت ایشان را قبول میکند که متعاقب آن قرار قبولی کفالت صادر شده و متهم آزاد میشود. دادیار محترم با اعلام ختم تحقیقات در خصوص فحاشی، ایراد ضرب عمدی و تخریب عمدی قرار مجرمیت متهم محمدرضا را صادر و اعلام میکند و دادستان نیز موافقت خود را اعلام کرده و کیفر خواست صادر میکند.
آغاز رسیدگی
پرونده جهت رسیدگی به شعبه دادگاه کیفری ارجاع و وقت رسیدگی تعیین شده و نماینده دادستان و طرفین احضار میشوند. در تاریخ 30/8/92 در وقت مقرر دادگاه تشکیل و شاکی حاضر شده و متهم علیرغم ابلاغ قانونی حاضر نیست و نماینده دادستان نیز حاضر بوده و تقاضای صدور حکم بر محکومیت متهم به شرح کیفرخواست را دارد. دادگاه پس از بررسی و مطالعه پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رای میکند.
رای دادگاه
درخصوص شکایت خانم بدرالملوک علیه آقای محمدرضا دایر بر فحاشی و تخریب درب منزل، نظر به شکایت شاکی و گواهی همسایگان و محتویات پرونده و با عنایت به اینکه متهم علیرغم ابلاغ قانونی در دادگاه حاضر نشده و اتهامات از هرگونه تعرض و دفاع مصون مانده است، لذا دادگاه به استناد ماده 217 از قانون آیین دادرسی کیفری و مواد 608 و 677 از قانون مجازات اسلامی، آقای محمدرضا را به تحمل پنجاه ضربه شلاق بابت فحاشی و شش ماه حبس بابت تخریب محکوم میکند. این رای غیابی است و پس از ابلاغ به مدت 10 روز قابل واخواهی در همین دادگاه تا 20 روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است. محکوم علیه (محمدرضا) طی لایحهای اعلام میکند که نظر به اینکه همسرش به دلیل گرفتن جلب در رابطه با مهریه خود علیرغم تسویه کامل مهریه خود را به ناحق و با نامردی به اجرا گذاشته و وی از این بابت در زندان میباشد و نتوانسته در دادگاه شرکت کند و از خود دفاع کند، لذا تقاضای واخواهی از دادنامه صادره را کرده است.
تحلیل پرونده
سیر رسیدگی از نظر شکلی و تحقیقات مقدماتی به درستی صورت گرفته و کیفرخواست صادره نیز از ناحیه دادستان منطبق با قانون میباشد، اما از نظر ماهوی رای دادگاه ناقص به نظر میرسد، زیرا در خصوص ایراد جرح به شاکی از ناحیه متهم که نظریه پزشکی قانونی نیز در پرونده وجود داشته و تعیین دیه و نیز درخصوص موضوع شکایت پدر علیه دختر مبنی بر فحاشی و توهین اظهار نظر صورت نگرفته است. همچنین با توجه به اینکه متهم در زندان بوده است، به این ترتیب شایسته بود تا نامبرده جهت دفاع از خویش از زندان احضار شده و تحتالحفظ در دادگاه حاضر و نسبت به دفاع از خویش اقدام میکرد. مستند جرم تخریب، ماده 677 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 است که مقرر می دارد: «هر کس عمدا اشیای منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب کند یا به هر نحو کلا یا بعضا تلف کند و یا از کار اندازد، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد».
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید