اساسا فلسفه نیاز به منجی اینست که شرایط موجود خوب نیست و باید برای شرایط مطلوب کسی بیاید و کاری بکند مبنای عدم مطلوبیت شرایط اینست که انسان جایگاه والایی دارد که از آن دور افتاده است عنصر ملحوظ در والایی جایگاه انسان کرامت خدادادی است که در ذات و نهاد او ودیعه گذاشته شده است چنانچه قرآن کریم و روایات دلالت دارند {لقد کرمنا بنی آدم مستخلفین فی الارض اشرفیت مخلوقات فتبارکاللهاحسن الخالقین انسان به صورت خدا آفریده شد و…}پس به دلالت التزامی دوران ظهور منجی باید کرامت لگد مال شده انسان که مهمترین بغض فروخفته او در گیتی بوده است تمام عیار پاس داشته شده و انسان به ظرفیت مورد پسند و منطبق با شان کرامت مند خود برسد پرچمدار این جریان البته خود باید در خط مقدم کرامت مداران باشد که«لا یکرم الا کریم»{نهج الفصاحه}
بخش دوم و پایانی
اشاره: «مهدویت ،مدل حکمرانی موعود و حقوق عمومی » عنوان مقالهای است که بخش نخست آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش دوم و پایانی این مقاله را میخوانیم.
* نقطه عطف کرامت و شرافت انسانی:
اساسا فلسفه نیاز به منجی اینست که شرایط موجود خوب نیست و باید برای شرایط مطلوب کسی بیاید و کاری بکند.مبنای عدم مطلوبیت شرایط اینست که انسان جایگاه والایی دارد که از آن دور افتاده است. عنصر ملحوظ در والایی جایگاه انسان کرامت خدادادی است که در ذات و نهاد او ودیعه گذاشته شده است.چنانچه قرآن کریم و روایات دلالت دارند {لقد کرمنا بنی آدم. مستخلفین فی الارض.اشرفیت مخلوقات. فتبارکاللهاحسن الخالقین.انسان به صورت خدا آفریده شد و…}پس به دلالت التزامی دوران ظهور منجی باید کرامت لگد مال شده انسان که مهمترین بغض فروخفته او در گیتی بوده است تمام عیار پاس داشته شده و انسان به ظرفیت مورد پسند و منطبق با شان کرامت مند خود برسد.پرچمدار این جریان البته خود باید در خط مقدم کرامت مداران باشد که«لا یکرم الا کریم»{نهج الفصاحه}
*حکومت خرد و ارجمندی علم:
شکوفایی عقل و رونق علم تعبیر روایات ما از عصر ظهور است.پیشقراول این کاروان خود در صدر خردمندان و پیشوای عالمان است.او دستاوردهای علمی را صرف نظر از جغرافیا و طایفه آنها، ارج خواهد گذاشت و تعصب و جهالت و هر آنچه مانع حرکت کاروان علم خواهد شد را منزوی خواهد ساخت. از آخرین داشتههای بشر استفاده خواهد کرد و باب خسارتهای ناشی از حماقت و سفاهت را خواهد بست.خانه تکانی در باورهای جاهلانهای که به نام دین،موریانه خرد و افیون وجدان شده را در اولویت خواهد نهاد و آرایش و پیرایشهای نا روا را اصلاح خواهد نمود.مدعیان دین خط مقدم مبارزه با دکترین موعود هستند هر چند قبل از دوران ظهور با سودای کاسبی آنرا سر دست گرفته باشند.امام باقر(ع) میفرماید:«…خدا دست رحمتش را بر خرد بندگانش میگذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را تکمیل مینماید»{اصول کافیرج1رص25}همچنین میفرماید:«…حکمت و روشن بینی به مردم داده میشود…»{امام المهدی من المهد الی الظهوررص601}در روایات هست که تا پیش از ظهور علم در آستانه 2 سهم از 27 سهم اصلی خود قرار دارد و دوران ظهور 25 سهم باقیمانده استحصال خواهد شد{بحار الانواررج52رص316}
*سرمایههای اجتماعی و شایسته سالاری در تشکیلات:
خصوصیات یاران حضرت و نواب ایشان و مجموعه آنچه از ایادی ایشان شنیده شده حکایت از بهره وری بهینه از سرمایههای اجتماعی عصر ظهور دارد.افراد طراز اول و برجسته اعم از زن و مرد و عمدتا با نیروی جوان و خلاق در اردوگاه مهدوی نقش آفرینند.امام صادق (ع) در توصیف یاران حضرت، ایشان را غیور،متعهد،پایبند به حق الله و سلیم معرفی میکند.{اثبات الهداهرج7رص90}امام عسکری ایشان را افرادی باصفا و وفادار به عهد و با نظم و ترتیب میخواند{بحار الانواررج52رص35}ترکیب جمعیتی ایشان از سراسر عالم و صرفا بر مبنای شایستگی است.تعبیر اقالیم الارض و اقصی البلاد دلالت بر این معنی دارد{تهذیب الاحکامرج7رص405}
*رفاه مادی و توسعه همه جانبه در امکانات رفاهی:
جامعه مهدوی از شاخصهای توسعه به غایت برخوردار است. توزیع امکانات و بهرهوری حداکثری از منابع با مدیریت بهینه سرمایهها و مواهب متصور است.رفاه برای همه و رفع نیاز عمومی با گسترش خدمات و توانبخشی تمام سطوح از جمله تدابیر حضرت است.امام صادق (ع) میفرماید«در آن مقطع کسی موردی برای انفاق و صدقه پیدا نمیکند زیرا همه مومنان غنی و بی نیاز خواهند شد{ترجمه ارشاد المفیدرهمان}امام علی(ع) فرموده:»در آن زمان…کشاورز 700 برابر کاشت خود محصول بر داشت میکند{سیره 14 معصومرص 1037}امام صادق (ع) میفرماید:«..جادهها را توسعه میدهد… و مزاحمتهای مردم را مرتفع میسازد…»{اصول کافیرج1رص339}
*گفتمان صلح یا سیطره جنگ؟
نمی توان انتظار داشت دست ظالمان قطع شود اما مقاومتی از سوی اصحاب زر و زور و تزویر شکل نگیرد.دشمنان عدالت که قبل از ظهور همه را در خدمت خود میخواستند آزادی مردم را از یوغ خود تاب ندارند و بالاخره مخاصماتی در خواهد گرفت.اما با دلالت کلیت روایات نمیتوان تصور کرد که رفاه و امنیت و علم اندوزی و رشد خردها در شرایطی که نزاع و خونریزی سیطره دارد حاصل شود.جنگ در مقطعی شکل میگیرد. اما نه در متن که در حاشیه و حرکت کلی چنانچه بشر در طول تاریخ مطالبه دارد آرامش و صلح و رفق و انسان دوستی با کمترین خسارات و تلفات خواهد بود.
*مدارا و تعامل،استراتژی یا تاکتیک؟
اسلام بر خلاف آنچه برخی نمیخواهند،دین مدارا و تعامل است و سو گیری روایات،حکایت گر دورانی مشحون از مدارا و زندگی مسالمتآمیز مردمان در کنار هم است.حضرت با هر دین و زبانی متناسب با خودش به گفتگو مینشیند و دست خردها را میگیرد تا بر آیند و پیراهن جهل بدر آورند.این رفتار نه برای جذب مردم و یک تاکتیک برای سیطره حکومت جهانی است بلکه استراتژی مهدوی و مقتضای انسان دوستی پذیرش تفاوتها و مدارا ورزی حداکثری است. امام صادق (ع) میفرماید:«سوگند به خدا اختلاف از میان بندگان خدا و ادیان برداشته میشود…»{بحار الانواررج13رص203}همچنین فرموده:«میان امت و قائم نامه رسان نخواهد بود او خود با آنها گفتگو خواهد کرد و همگان سخنش را میشنوند…»{بحارالانواررج 53رص336}
*ظهور و مقتضیات اسلام رحمانی:
دین اسلام در عصر ظهور سایه گستر میشود.این امر نه با اکراه و اجبار و سرنیزه بلکه ادبار مردم از مظلمه گذشته و اقبال همگانی به حقیقت دین رحمه للعالمین محقق میشود.دینی که مبنای آن رحمت و لطف و عنایت باریتعالی است میتواند همه بشر را سر یک سفره بنشاند و جاذبهای فراگیر داشته باشد.آنچه بر طبل اسلام هراسی کوفته میشود قطعا مغایر با اقبال همگانی به دین خواهد شد.روش پیامبر رحمه للعالمین،دوست داری خلق خدا و مهرورزی عمومی بود و ایشان نیز بر این قاعده خواهند بود{رجوع شود به:کمالالدینرج1رباب 24}از امیر مومنان نقل است که در آن دوران«…کینهها از دلها رخت بر میبندد و هم در کنار هم آرامش مییابند»{بحارالانواررج52رص316}
* آزادی یا اجبار، سازوکار حکومت بر قلبها
حکومت موعود جابر نیست.مسیطر بر خلق الله به هر قیمتی نیست.آزادی بشر در حوزه عمومی و عرصه خصوصی به فرموده قدر قدرتها تضییق نمیشود.کار حضرت حکومت بر دلها و ترغیب خردها و تنویر وجدانهاست. نیازی به اکراه و اجبار نیست.بفرموده امام رضا (ع)مردم وقتی حقیقت را بیشائبه درک میکنند بدان روی میآورند مگر قلیلی زیاده طلب.خداوند اراده کرده زمین از عدالت و فضیلت و حقیقت سرشار شود و این پروژه بدست ولی خدا و همراهی قلوب و خردهای مردم به اجرا در خواهد آمد و قواعد خلقت به آن سوی حرکت خواهد کرد.در آن مقطع مردمان به تنگ آمده و از بن دندان خواستار تغییر وضع موجود میشوند و بدنبال گمشدهای میگردند که یاریشان کند.البته خداوند سرنوشت ایشان را تغییر نخواهد داد الا اینکه نفوسشان متغیر گردد{رعدر11}.شیخ صدوق در مقدمه کتاب کمال الدین و تمام النعمه میگوید:«…ظهور حجت الهی در مقام پیشوایی خود برسبیل امکان و تدبیر نسبت به مردم زمان خودشان است.آنگاه که مردم پذیرا باشند و حال مردم طوری باشد که بتوانند بپذیرندظهور لازم خواهد شد…»
* راه انتظار از نادیده انگاری حقوق انسان نمیگذرد:
مسلما نمیتوانیم خود را ذی نسبت با امام موعود بدانیم و ناوایی را روا انگاشته و ظلمی را مرتکب شویم.در روایات ما «حتی ارش الخدش»یعنی کوچکترین آسیبها حساب دارد و تعبیر قرآن از مواخذه مظالم «نقیرا» و «فتیلا» به معنای محاسبه ظلم حتی به اندازه نخ وسط هسته خرما یا پوسته هسته خرماست.ظالم هیچگاه در اردوگاه موالیان امام جای نداردچه برسد در رکاب آن عدالت ممثل!
امید آنکه ما در رعایت حق الله و حقوق دیگران پیشگام و متعهد گردیم تا در زمره ملازمان پاکباز و مخلص ایشان باشیم.
منبع : اطلاعات
دیدگاه خودتان را ارسال کنید