کارآموزی وکالت در واقع مهترین دوره ی شغلی هر وکیل است و برای کارآموزان، سراسر مملو از بیم وامید است حتی می توان گفت که این دوران برای کار آموزان جوانی که به تازگی پا به عرصه ی اجتماع می گذارند به مثابه بحران هویت شغلی است که در آن یک جوان با تجارب اندک و با شناختی ناقص از شخصیت و خصوصیات روانی خود به لمس فراز و نشیب های اجتماع می پردازد در حالی که دغدغه درآمد و امرار معاش را نیز دارد
کارآموزی وکالت در واقع مهترین دوره ی شغلی هر وکیل است و برای کارآموزان، سراسر مملو از بیم وامید است. حتی می توان گفت که این دوران برای کار آموزان جوانی که به تازگی پا به عرصه ی اجتماع می گذارند به مثابه بحران هویت شغلی است که در آن یک جوان با تجارب اندک و با شناختی ناقص از شخصیت و خصوصیات روانی خود به لمس فراز و نشیب های اجتماع می پردازد در حالی که دغدغه درآمد و امرار معاش را نیز دارد.
اشتغال به حرفه وکالت یعنی دست و پنجه نرم کردن با مشکلات فردی و اجتماعی، شناخت بافت های مختلف اجتماع و یافتن راهکارهایی جهت برقراری ارتباطات موثر و کم تنش و همچنین در این سیستم سنتی، جذب کار، توان اعتمادسازی جهت جذب موکل و هزار و یک مشکل پنهان دیگر، که مجال گفتنشان نیست.
اما به نظر می رسد که یکی از موارد بسیار مهمی که از دید وکلای با سابقه و برنامه ریزان جهت وظایف دوره ی کارآموزی مغفول مانده و خلأیی است آشکار در نحوی برگزاری دوران کارآموزی، همین مطلب است که کار آموزان جوان ما در هنگام ورود به شغل پر اهمیت و پر تنش وکالت از یک سوی کمترین شناختی نسبت به جامعه ای که باید در آن به تعاملات شغلی بپردازند، ندارند و از سوی دیگر به هیچ عنوان یاد نمی گیرند که با اقشار مختلف با روحیات و خصوصیات روانی مختلف چگونه ارتباط برقرار کنند که موثر و موفق باشد. چراکه شغل وکالت ارتباط مستقیم با خصوصیات روحی و روانی و فرهنگی افراد و اجتماع دارد و در حقیقت ما اشتغال به حرفه ای داریم که به تمامی با درون انسان ها مرتبط می شویم و سخت نیازمند شناخت روانشناسانه افراد هستیم، از زمانی که می خواهیم دست به انتخاب موکل بزنیم تا زمانی که به نتیجه دلخواه در پرونده می رسیم یا خیر!
حال آنکه همیشه وقتی صحبت از مشکلات کار آموزان و وکلای جوان به میان می آید، تمامی توجه ها به کمبود کار برای وکلای جوان و کارآموزان معطوف می شود، در حالی که اگر از مشکلات اقتصادی که گریبانگیر اکثر جوامع هست بگذریم و با دیده گانی تیزبین به این مشکل بنگریم خواهیم دید که کارآموزان جوانی که به تازگی وارد بازار کار می شوند دارای شناختی متزلزل و سطحی از اجتماع هستند و به خاطر همین عدم شناخت صحیح در ایجاد برخورد موثر دچار مشکلات فراوان هستند لذا از لحاظ روانی یا دچار اعتماد به نفس کمی خواهند بود که امکان جذب موکل و کاریابی را از آنها خواهد گرفت و یا ناگزیر به گفتن حرف های واهی و حتی گاهی فریب موکل می زنند که در آخر سر از دادسرای کانون وکلا سر در خواهند آورد. ازدیاد پرونده های کارآموزان متخلف در دادسرای کانون به همین سبب است. در آخر همچنان چند پرسش باقی می ماند که باید منتظر پاسخی شایسته از سوی مسئولین در این خصوص بود: ما دیدگاه خود راجع به کم و کیف حرفه وکالت را از کجا به دست آورده ایم؟ آیا دیدگاهی متفاوت از عموم جامعه در این باب داریم یا خیر؟ آخرین باری که بینش خود را مورد بازبینی و تغییر قرار داده ایم کی و به واسطه ی چه رخدادی بوده است؟ و اینکه آیا فرد در شغل وکالت بیش از هر حرفه ی دیگری نیازمند به آگاهی از اصول روانشناسی و معرفت بر وجود شخص خود نخواهد بود؟ و اینکه آیا آموزش های کارآموزی، یک کارآموز و یا وکیل جوان را حتی به فکر کردن به چنین مقوله هایی ترغیب می کند یا خیر؟
مریم محمدی - وکیل دادگستری
منبع : وکلای ملت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید