قانون جدید مجازات اسلامی بعد از سالها کشوقوس بالاخره در خرداد ماه امسال به تایید شورای نگهبان رسید و با گذشت مهلت قانونی تبدیل به قانون لازمالاجرا شد متن این قانون با تغییرات مختلفی روبهرو بوده است و از جمله بخشهایی که در این قانون دچار تغییر شده، باب قصاص است که یکی از سنگینترین مجازاتهای موجود در قوانین محسوب میشود
قانون جدید مجازات اسلامی بعد از سالها کشوقوس بالاخره در خرداد ماه امسال به تایید شورای نگهبان رسید و با گذشت مهلت قانونی تبدیل به قانون لازمالاجرا شد. متن این قانون با تغییرات مختلفی روبهرو بوده است و از جمله بخشهایی که در این قانون دچار تغییر شده، باب قصاص است که یکی از سنگینترین مجازاتهای موجود در قوانین محسوب میشود.
قصاص مجازات قتل عمد است و از نظر حقوقی با اعدام تفاوت دارد.با دکتر حسن مرادی، حقوقدان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این خصوص گفتوگو کردیم که بخش اول این گفتوگو را در این شماره میخوانید. در این بخش به بررسی موضوع استیفای قصاص در قوانین پیشین میپردازیم و در آینده تغییرات این بحث در قانون سال 1392 را بررسی خواهیم کرد.
قانون مجازات اسلامی 1370 در بحث استیفای قصاص با چه کمبودهایی روبهرو بود؟
از جمله مباحث کیفر قصاص، بالاخص قصاص نفس موضوع استیفای قصاص است. اجرای قصاص، حسب مورد حق مجنیعلیه یا ولی دم است. «ولی دم، همان ورثه مقتول است به جز زوج و زوجه او که حق قصاص ندارد.» (ماده 351) بنابراین «هیچ کس غیر از مجنیعلیه یا ولی او حق قصاص مرتکب را ندارد و اگر کسی بدون اذن آنان او را قصاص کند، مستحق قصاص است.» (ماده 421) فقدان یا عدم شناسایی یا غیبت طولانی یا عدم اهلیتِ استیفای صاحب حق قصاص از جمله موجباتی هستند که اجرای قصاص را کموبیش با مشکل مواجه میسازند.
قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 نسبت به مواردی که تمام یا برخی از اولیای دم به علت صغر سن یا جنون، فاقد اهلیت استیفا باشند، ساکت بود و این امر بیش از پیش بر مشکلات اجرای قانون میافزود.
منظور از ولی دم چیست و شقوق مختلف اولیای دم کدام است؟
در یک تقسیمبندی کلی، مجنیعلیه (مقتول) ممکن است ولی دم داشته یا اساساً فاقد ولی دم باشد. در صورت داشتن ولی دم، او ممکن است حضور داشته باشد یا غایب باشد یا اساساً شناخته نشود یا به او دسترسی نباشد. همچنین ولی دم حاضر (خواه زن یا مرد) ممکن است، واحد یا متعدد و در عین حال واجد اهلیت باشد یا همه یا برخی از آنان فاقد اهلیت استیفا باشند.
در صورت فقدان ولی دم یا شناخته نشدن و نیز نداشتن دسترسی به او، حاکم شرع ولی دم محسوب میشود و مطابق قول مشهور فقهای امامیه میتواند نسبت به قصاص یا اخذ دیه اقدام کند؛ ولی نمیتواند بلاعوض از جانی گذشت کند. در سایر موارد یعنی وقتی مجنیعلیه دارای ولی دم است شقوق متنوعی مطرح است که هر یک از آنها دارای احکام خاص خود هستند و باید در جای خود به تفصیل مورد بررسی قرار گیرند.
در بررسی سابقه تقنینی در خصوص اولیای دم محجور، موضع قانون حدود و قصاص مصوب 3/6/1361 به چه ترتیب است؟
اولین قانون مجازات اسلامی، مصوب 3/6/1361 از جنبه مشتمل بودن بر کلیه شقوق مختلف اولیای دم و از جمله اینکه ولی دم واحد یا متعدد و دارا یا فاقد آن باشد، تا حدودی زیادی کامل بود. از جمله در مورد ولی دم واحد که فاقد اهلیت استیفاست مقرر میداشت: «هرگاه ولی دم صغیر یا مجنون باشد ولی او (پدر یا جد پدری) یا قیم منصوب از طرف آنها و یا حاکم شرع» با رعایت غبطه صغیر و مجنون قصاص میکند و یا به مقدار دیه یا کمتر از دیه یا بیشتر از آن مصالحه میکند... (ماده 52) این قانون در مورد کیفیت استیفای قصاص از سوی اولیای دم متعدد نیز مقرر میداشت: «در صورتی که ولی دم متعدد باشد موافقت همه آنها در قصاص لازم است چنانچه همگی خواهان قصاص قاتل باشند قاتل قصاص میشود و اگر برخی از آنها خواهان قصاص و دیگران خواهان دیه، خواهان قصاص میتوانند قاتل را قصاص کنند لکن باید سهم دیه سایر اولیای دم را که خواهان دیه هستند بپردازند و اگر بعضی از اولیای دم به طور رایگان عفو کنند دیگران میتوانند بعد از پرداخت سهم عفوکنندگان به قاتل او را قصاص نمایند.» (ماده 50) لیکن محاکم، در مورد اینکه اگر برخی از اولیای دم صغیر باشند آیا اولیای دم کبیر میتوانند حق قصاص خود را اعمال کنند یا خیر؟ اختلاف نظر داشتند؛ برخی ماده یاد شده را منصرف از موردی میدانستند که برخی از اولیای دم محجور باشند بنابراین به جهت سکوت قانون، فتاوای معتبر را ملاک عمل خود قرار میدادند. متقابلاً تعدادی از محاکم با استفاده از وحدت ملاک ماده 50، با فرض تضمین سهم دیه صغار از سوی اولیای دم کبار قائل به استیفای حق قصاص بودند. در نتیجه به علت حدوث اختلاف میان سه شعبه دیوان عالی کشور، هیأت عمومی دیوان با توجه به فتوای آیتالله منتظری (ره) مبنی بر اینکه اگر «در مورد صغار باید مدتی طولانی صبر کنند تا صغار به حد بلوغ برسند و تأخیر موجب فساد و یا تضییع حق کبار باشد و به تشخیص ولی صغار گرفتن دیه به مصلحت صغار باشد با تأمین حق صغار اقوی جواز قصاص از طرف کبار است» به موجب رأی وحدت رویه شماره 31- 20/8/1365 همسو و هم افق با ماده 50 مقرر داشت «در مورد قتل عمدی اگر بعضی از اولیای دم کبیر و بعضی دیگر صغیر باشند و اولیای دم کبیر تقاضای قصاص نمایند با تأمین سهم صغار از دیه شرعی میتوانند جانی را قصاص کنند.» به این ترتیب قانون و رویه قضایی به سرپرستِ مولی علیه اجازه داد تا بتواند با رعایت مصلحت مولیعلیه، در مورد حق قصاص نیز همچون اموال او در قالب اجرای قصاص یا اخذ دیه اتخاذ تصمیم کند.
خلأهای قانون مجازات اسلامی 1370 درباره استیفای قصاص توسط اولیای دم به چه ترتیب است؟
قانون مجازات اسلامی مصوب 1370، برخلاف قانون پیش گفته نسبت به مواردی که ولی دم به علت صغر سن یا جنون فاقد اهلیت استیفاست، ساکت بود؛ در نتیجه این سؤال مطرح شد که آیا تصمیمگیری در خصوص حق قصاصِ صغیر یا مجنون از اختیارات مقام معظم رهبری است یا از اختیارات قیم و سرپرست قانونی محجور است یا هیچیک از آنان حق مداخله ندارند و باید تا زمان رفع حجر صبر کنند و اجرای قصاص به تعویق اندازند؟
زیرا حاکم شرع به علت حضور سرپرست و عدم شمول ماده 266 نمیتواند مداخله کند. از طرف دیگر، پرسیده میشود اختیارات ولی قهری محدود به امور مالی است و حق قصاص بالاصاله مال محسوب نمیشود؟
با توجه به نسخ قانون مجازات اسلامی مصوب 1361 و به تبع آن بیاعتباری رأی وحدت رویه فوقالاشعار و در نتیجه بلاتکلیفی مراجع قضایی، پس از گذشت 7 سال ریاست وقت قوه قضاییه بخشنامههای صادر کرد که به موجب بند 3 آن «در مورد اولیای دم صغیر، در صورتی که با کبیر همراه باشند و کبار ورثه، خواستار قصاص قاتل باشند مطابق مدلول رأی شماره 31 مورخ 21/8/75 ردیف 64/8 و لحاظ قسمت اخیر ماده 264 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 از نظر پرداخت سهم صغار (و نه اکتفا به تأمین آن) اقدام شود.»
چنانچه اولیای دم همگی صغیرند با توجه به اختلاف آرای فقها و سکوت قانون مجازات اسلامی 1370 در خصوص موضوع، به دستور اصل 167 قانون اساسی و ماده 214 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری بر اساس منابع یا فتاوای معتبر اقدام خواهند کرد. (شماره 36627/79/1 مورخ 30/7/1379 همان گونه که ملاحظه میشود به موجب بخشنامه ریاست وقت قوه قضاییه، تصمیمگیری در مورد حق قصاص محجورین) صغار و مجانین حسب مورد به استفاده از منابع یا فتاوای معتبر فقهی موکول شد.
دیدگاه خودتان را ارسال کنید