آشنایی با اصطلاحات حقوقی
جعاله: عبارت است از التزام شخصی به ادای اجرت معلوم در مقابل عملی، اعم از اینکه طرف معین باشد یا غیرمعین.
حقالسعی: کلیه دریافت های قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار اعم از مزد یا حقوق کمک عائلهمندی، هزینه مسکن، خواربار، ایاب و ذهاب، مزایای غیرنقدی، پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها دریافت میکند را حقالسعی می نامند.
عاریه: عقدی است که به موجب آن احد طرفین به طرف دیگر اجازه میدهد که از عین مال او مجاناً منتفع شود. عاریهدهنده را معیر و عاریهگیرنده را مستعیر گویند.
حق سکنی: اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد، سکنی یا حق سکنی نامیده میشود که این حق ممکن است به طریق عمری یا به طریق رقبی برقرار شود.
سهام ممتاز: در صورتی که برای بعضی از سهام شرکت با رعایت مقررات قانون تجارت، مزایایی قائل شوند، اینگونه سهام، ممتاز نامیده میشود.
شرکت تضامنی: شرکت تضامنی شرکتی است که در تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود. اگر دارایی شرکت برای تأدیه تمام قروض کافی نباشد، هر یک از شرکا مسئول پرداخت تمام قروض شرکت است. هر قراری که بین شرکا برخلاف این ترتیب داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث کانلمیکن خواهد بود.
عاقله: عبارت است از بستگان ذکور نسبی پدر و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث؛ بهطوری که همه کسانی که حینالفوت میتوانند ارث ببرند، به صورت مساوی عهدهدار پرداخت دیه خواهند بود.
قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقام قضایی صالح در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین میشود. مانند طفلی که پدر و پدربزرگ پدری نداشته و از طرف دادگاه به عنوان قیم انتخاب میشود.
کیفرخواست : درخواست دادستان از دادگاه برای به کیفر رساندن متهم نام دارد. کیفرخواست حاوی نام، مشخصات محل اقامت، نوع اتهام، دلایل آن و مواد قانونی مورد استناد برای اعمال کیفر و... است.
مبیع :کالایی که در مقابل ثمن فروخته میشود.
متداعیین :عبارت از طرف دعوی و اصحاب دعوی است.
متهم :کسی است که فاعل جرم تلقی شده اما هنوز دلایل کافی برای محکومیت او وجود ندارد یا حکم محکومیت قطعی او صادر نشده است.
محکومبه :موضوعی که محکومعلیه به آن محکوم شده است.
مرتهن :کسی که مال غیر نزد او به صورت رهن است.
مستثیات دین :اموالی که برابر قانون در هنگام اجرا و اقرار یا سند، مشمول مقررات اجرا نیست و توقیف نمیشوند و به ضرر مالک، محکوم و مدیون به فروش نمیرسد. مانند مسکن مورد نیاز محکومعلیه.
معاینه محل :بازدید مراجع قضایی یا اداری از محل وقوع جرم یا مورد دعوی و اختلاف.
دادخواست: شکواییهای است که به مراجع قضایی به طور کتبی و در اوراق مخصوص عرضه میشود. اصولاً در دعاوی مدنی خواهان باید خواستهاش را با تقدیم دادخواست در دادگاه طرح کند.
داوری: به معنای حل و فصل خصومت توسط غیرقاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی به دعاوی است.
دیه: مالی است که از سوی مجرم به شخصی که به واسطه ارتکاب جرم مصدوم شده یا در مورد متوفی، به ورثه او باید بپردازد. در پارهای از موارد مجرم به جای قصاص باید دیه بپردازد. برای مثال اگر انجام قصاص مقدور نباشد یا صاحب خون یا مصدوم از قصاص عفو کند.
رهن: عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به بستانکار میدهد و اگر مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن خارج شود، میگویند از مال مورد رهن، فک رهن شده است.
قرار: مانند حکم، تصمیم دادگاه است اما قاطع دعوی نبوده یا در ماهیت دعوی نیست. مانند قرار توقیف دعوای مدنی به لحاظ فوت خواهان.
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید